ثبت دلتنگی در تاریخ
دخترم این روزا دلتنگی شده جزء مشخصات ظاهریم. ولی فقط ۹ روز مونده تموم بشه. فعلا با عکسایی که مامانت میفرسته سر میکنم. ...
الان عقربهٔ ثانیه شمار روغن کاری میخواد.
اون دو روزی که خونهام دو دقیقهس و اون پنج روزی که خونه نیستم، پنج سال. عکس تا حدی گویاست چرا: ...
وقتی پیش دخترت نیستی، سه روز میشه سه سال
یه روز یه دوستی بهم گفت: به خاطر شغلم، فقط ماهی دو هفته میتونم بچهمو ببینم. خیلی ریلکس گفتم: چه سخت! آخه هنوز پدر نشده بودم. بگذریم! بفرمایید چهار کیلو نیم نمک خالص: ...
و آنگاه تلالوى تو دنيايم را نورانى كرد
١٣ روز است كه جور ديگري عاشقم، جور ديگري شكر مي كنم، جور تازه اي زنده ام و جور تازه اي معنا گرفته ام آغوشم مفهوم بكرى گرفته است آن روز چهارشنبه ١٠ صبح لرزه اى بر جانم نشسته بود كه عاشقانه ترين تعبير جان لرزه بود، اشتياق در بازوهايم پر پر ميزد براي احاطه كردن تن تردت. بنا بود گلستان شوم با روييدنت در ميان دستانم. دلهره را در آن لحظه ها معنا ميكردم با تمام جانم، ١٠:٣٩ پرده اي كه جلوي چشمانم كشيده بودند را گريه معصومانه فرشته اي چنان نوراني كرد، كه چشم دنيا را شدت نور زد، خيره شدم ، جان دادم، دل دادم و بي تاب شدم تا آوردندندت و ديدم كه چقدر خوشبخت شده ام معصوم سرمايي من روي...
اصلا باورم نمیشه سه روزه ندیدمت. انگار سه ماهه.
پارلا جان این روزا با این چیزایی که رو پیش بندته میبینمت و میشنومت. دست مامانت درد نکنه با اونهمه خستگی نشونت میده بهم. ...
دنيامون درخشان شد
امروز ساعت ١٠ و ٤٥ دقيقه اين دختر خوشگل ٥٢ سانتى ٣٤٩٠ گرمى دنيامونو قشنگتر كرد. ...