پارلاپارلا، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 18 روز سن داره

در من جوانه ای است که بی تاب رویش است

دور تند و کند روزگار مادرانه

1393/12/6 18:57
نویسنده : مامان غزال
267 بازدید
اشتراک گذاری

پارلای ملوسم؛ چشمهای هشیارت شرمزده ام می کنند وقتی بعد از 3 ساعت تلاش برای خواباندنت با کوچکترین حرکتم بیدار و سرزنده خیره می شوی به دهانم تا برای بازی کردن تشویقم کنی

 

 

و چرخ فلک را روغن کاری می کنم وقتی آخر کار کلافه از دل درد خوابت می برد. رفلاکس شدیدت بارها راهی دکتر و داروخانه مان کرده و هر بار وقت دارو خوراندن زمانه را نفرین می کنم. معصوم من ببین چقدر حق دارم نفس نکشم وقتی خوابت می برد!

 

 

عروسکم، اسباب بازی قشنگتر و هیجان انگیزتر از تو برای بزرگسالی ام تصور نمی کردم

 

 

نمک  از تک تک  حرکاتت شره می کند و روز و شبهای نخوابیدن را شیرین و به یاد ماندنی

 

 

لوس کوچولوی کوچه گرد مامان ساعتها بیرون از خانه عیشت به راه است

 


 

خلاصه که این روزها منم و نوشانوش تو و مستی من وقتی کنارت دراز می کشم و فرو می روم در بوی بهشتی زیر گردنت

به راستی پاداش کدامین نیکی مادری فرشته کوچک بی نظیرم؟

 

 

خاله مارال تو را تزئین دلش و خانه اش کرده

 

 

یک روز خواهم فهمید چه می گویند این دو تیله درخشان

 

پسندها (4)

نظرات (3)

بابای همین گولهٔ نمک مورد نظر
6 اسفند 93 21:18
اون دو تیلهٔ درخشان به ۴ زبون زندهٔ دنیا می‌‌گن: مامان خیلی‌ دوستت دارم
مادر بزرگ
11 اسفند 93 23:41
سلام خوب بود استفاده کردیم موفق باشید
مامانی
21 اسفند 93 12:42
ببوس پارلای عزیز رو مادرانگیت رو با همه وجودم حس می کنم چون من هم یک جفت تیله درخشان تو خونه دارم که باهاش زندگیم زندگی شد
مامان غزال
پاسخ
شيرينيش گواراي وجودت مامان مهربون، برناي نازنين رو هزار تا ببوس و ازش برامون عكس بزار لطفاً