پارلاپارلا، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 18 روز سن داره

در من جوانه ای است که بی تاب رویش است

سه دندانه ترین بی باک

8 ماه پیش زمینی شدی که آسمانی شوم. فرشته جان بدجوری خوب کردی که نازل شدی.     و من درست 8 ماه است که عاشقانه نخوابیده ام     به اتفاق آرا بر آن شدیم عنوان شیطان ترین ، ن ترس ترین، بی کله ترین و خطرسازترین 8 ماهه ای که دیده ایم را از آن خود کنی.     دیگر به اصوات ترسیده ها  و  "ای وای " گویان های اطراف هم با لبخند پاسخ می دهی و... پیش به سوی نوع جدیدی از ایجاد خطر به طور متوسط رکورد 3 کبودی در هفته را در ناحیه پیشانی و چشم داری و به اندازه پسر بجه های 12 ساله که "گل کوچیک می زنن" خراش ...
12 مرداد 1394

جان ماما، اولین کلمه ات نوش جان دلم

پری روی من چند وقتی است گاه و بی گاه وقت کلافگی یا نیاز "ما ما" های منقطع یا "ای ما" می گویی و من به شیوه کلاسیک یک حسرت به دل تمام و کمال، به خودم می گیرم تا قدرتمندانه و خودخواهانه مادرت بودنم را به رخ کائنات بکشم با "جان دل ماما گفتن" این پیش من و تو مانده بود به سنت دیرین رازهای مگوی با ارزش. نمی گفتمش که نگفته باشم حرف می زنی که اگر منظورت "ماما" نبوده باشد برای دلمان بد نشود و تاریخ را تحریف نکرده باشیم این چند روز دوری خاله مارال حطاب "ای ما" هایت شد و مهر تائید زدند  مامان شهلا و خاله مارال بر باورم که پارلای قشنگم اولین کلمه را به زبان آورد "ما...
1 مرداد 1394

من اینجا بس دلم تنگ است

  زیبای یکدانه ام برای تجربه ای شیرین در کنار خاله مارال و ترانه که عاشقانه دوستشان داری و ماما شهلا و پدر که هیجان انگیزند برایت و عشق کردنی بناست 4 روز نباشی، نبویمت ، شب بیدار نمانم (که ماندم دیشب). تو با هرچه در توان داری لذت ببر و غرق شو در آغوش بی دغدغه مهر و من اینجا قدر 10 تای بچگی دلم برایت تنگ است. پر می زتد، خانه بوی نای بی کسی می دهد.  عروسک جیغول که لحظه آخر پرت کردی کنار مبل دیشب زیر پایم سوت کشید و تو نبودی که ادای جیغش را درآوری. و من دلم خوش است که دارد به همه تان خیلی خوش می گذرد و من مادرم   http://picasion.com/     ...
31 تير 1394

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم

وروجک کوچک شیرینم دلپذیرترین ترسها را در عمرم این  روزها تجربه می کنم وقتی با کوتاهترین غفلت زیر میز، لبه تخت، کنار سطل آشغال، در حال بلع دسته کلید، با خرواری مقوا در حلق پیدایت می کنم     در نورد دنیای آدمیان را با دستان پرقدرت و پاهای توانمندت قهرمان مادر     روزهای سخت یه در!! خانوم ماما و آقا بابا!! ببینید چه موهبتی در خانه تان دارید!!     چه زیباست با چشمت آیینه بازی!!!     ژیگولک من دیدن دوربین قبل از بغل شدن برای بیرون از خانه رفتن را دستور برای ختم غرغرنامه می داند   ...
19 تير 1394

عکسهای فراموش نشدنی

گلها به خود می بالند که زینت حضورشان شده ای   سیندرلای ملوسم، شاهزاده خوشبخت قصه ها با کرور کرور الماس هم بیاید  بهای لبخند نمکینت را نخواهد توانست بپردازد     مامان شهلا برای ایجاد این کمدی الهی کل تهران را زیر پا گذاشت، عینک برای صورت کوچکت مگر پیدا می شد؟!     به راستی پاداشی؟ جایزه ای؟ رشوه ای؟ چیستی فرشته جان؟     پروفسور معصومم می خواهد به تنهایی میانگین مطالعه جهانی را بالا ببرد     خوشا به حال دانلد داک که اینچنین وجد معصومانه ای را می تواند در تو ایجاد کند   ...
22 خرداد 1394

روزگار مهدکودکانه

این روزها برایت هیجان دیدن فرشته هایی از جنس خودت است در مهد کودک و لوس شدن برای مربی های زیادی مهربان. وارد اولبن ریسه زندگی ات شدی     ظهرها وقتی زنگ خوردن شلمان گونه اروپایی ها به صدا در می آید چهارنعل می تازم به سویت تا از یاد باورم نرود که هنوز برایت چیزی دارم که بخواهی     صحنه  های بی بدیلی خلق می شوند در این دیدارهای کوتاهمان     فضول کوچک مامان اولین سلفی زندگی اش را ثبت کرد     استثمارگر بانمکم دوست داری آنابل هم مثل خودت هوچی باشد؟ چرا از نجابت طفلک سوء استفاده می کنی؟ لمکد...
21 خرداد 1394

ایران نامه

پارلا شیرینم به یمن بودنت در آغوشمان، با کسانی که در خاک مادری ریشه ها و ساقه های درخت دوست داشتنهایمانند دور هم جمع شدیم تا شکرانه موهبت بودنت را به جا آوریم.     تاج مروارید نشانت هم شاهکار دیگری است از عاشقانه های ساراخاله.     ملودی قشنگ عمه پروانه حسابی غافلگیرمان کرد با فرود اضطراری اش بر باند زندگی مامان و بابا. می خواست روی ماهش را ندیده بر نگردیم     جوجه مینا جون هم همان روز شاهزاده رویاهایشهان بودن را اعلام کرد و مش نوروز خاندان شد. بودنش مبارک عکسهای آن روز در ادامه فقط جای خالی خاله  مارال و ترانه لطفش را کم می...
21 خرداد 1394