پارلاپارلا، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره

در من جوانه ای است که بی تاب رویش است

اندر دل من، درون و بیرون همه او است

1394/6/12 14:03
نویسنده : مامان غزال
469 بازدید
اشتراک گذاری

پایان 9 ماه ها برایم بی تابی است

12 آذر پایان درون من بودنت با همه چالشهای شیرین و قصه های مانا.

پایانی سخت و آغازی سخت تر.

هر روز با دیدن خطهای محو سفید بر تنم که مُهر مِهر توست حسی در من منفجر می شود از جنس دلتنگی برای آن حس مرموز.

که تو در من بودی و برای من و فقط من و تقسیم نشدنی بودی. که من می دانستمت لحظه به لحظه ، مو به مو

که دانش دیگران در حد گفتن من بود از بودنت. آنقدر عمیق و محکم با من بودی که حتی بدانم جوجه من پاهای یسیار پرقدرتی دارد. که سرد بودن را تاب نمی آورد. که تا صدای مرا نمی شنود بی تاب می شود

بوسیدن کف پای صورتی کوچکت دری به روی دلم باز کرد که در تمام لحظه های بیرون من بودنت حجمی به اندازه تو در وجودم گُر بگیرد.

حالا آن لایه ای پنهان مادرانگی که در وجود هر مونثی وول می خورد باید آشکارا نقش ایفا می کردند.

و من مسوول پرورش گلی شده  بودم که باید و باید  لطیف بماند، معطر بماند، خوشرنگ ، با طراوت و شاداب بماند برایم

باغبان بهشت کوچک تنت وجانت  شدم.

هرچند گاهی مشوق کارهای دور از انسانیتت هم هستم

 

 

و حالا 9 ماه است بیرون منی

هنوز بی تاب صدایم و حضورم هستی تا جایی که کلافه می کنی ام!

دلبرانه طلب مب کنی مرا

 

 

شخصیت محکم، نفوذ ناپذیر و شیرین منحصر به فردت، شیطنتهای پسرانه ات، خنده های همیشگی ات، پاهای همیشه لگدپرانت، از تو پارلایی ساخته اند بی نظیر

 

تا چند 9 ماه دیگر با توام را نمی دانم ولی تا هر کجای آسمان و زمین بروی دل نگران تپنده ای کمک راننده ات خواهد بود

 

 

به این قلب لرزان من تکیه کن

9 ماهگی ات مبارکمان باشد

پی نوشت: ششمین و هفتمین دندانت در نیرد تن به تنند با لثه برای شکافتنش و شبها نمی خوابیم. اینبار با این بهانه

پسندها (2)

نظرات (1)

مامانِ نی نی
15 شهریور 94 17:22
ای جونــــــــــــــــــــــــــــــم